bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۷۸۴

فارس> خدمتي كه حجاريان به انقلاب كرد

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۶ - ۰۹ شهريور ۱۳۸۸


خبرگزاری فارس در خبری جالب که کسی انتظار آن را نداشته مقاله ای را به قلم حسین فطرس به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر روی خروجی خود قرار داده است که در آن به دفاع از حجاریان پرداخته است، در این مقاله آمده است: 

امروز مي خواهم از خدمت هاي حجاريان بگويم چيزي كه شايد انتظار شنيدن چنين تعبيري براي چنان شخصيتي را نداشته باشيد. جنس اعترافات حجاريان تفاوتي بنيادين و عميق با ساير اعترافات متهمان داشت. 

اعترافاتي كه شايد بتواند اين خدمت را به جبهه ي انقلاب اسلامي بكند كه پرده ي غفلت و روزمرگي را از چهره ي ما كنار زند و انگشت تعجب از آن به دهان مي‌گيرم كه چرا دانسته يا نادانسته پس از گذشت چند روز از اين رخداد رسانه ي متعهد ما گوشه نگاه عنايتي به تحليل آن ارزاني نداشته است.شايد بازي هاي سياسي حوصله ي پرداختن به ريشه هاي مشكلات را از ما سلب نموده است.

همه‌ي متهمان از فجايع امروز سخن گفتند اما او از علت اين مشكلات و از متهمان تازه اي سخن گفت كه هيچ كس ملتفت آنها نبوده و چه بسا خود آنها نيز از جرم خويش در بي خبري به سر مي‌برند. 

از ديد تيز بين حجاريان متهمان رديف اول فجايع ديروز كه سرمايه رخدادهاي امروز و زمينه خطرات فردا را فراهم ساخته اند شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نخبگان متعهد حوزه و دانشگاه هستند كه داعيه ي ولايت مداري و وظيفه محوري برخي از آنها گوش فلك را كر كرده و چنان تكيه بر مصدر نخبگي زده اند كه سلاطين بر تخت پادشاهي نزدند.

روي سخن با ما داعيه داران پيروي از ولايت و نخبگان اين جبهه است كه چرا بايد صداي حقيقت و نداي قديمي رهبري را از ناي خسته ي كسي بشنويم كه عمر خود را در تخريب و هدم باورهاي ملت حراج كرده و سالياني كباده ي عناد با رهبري را به سينه مي كشيده است.

دير زماني است كه به رغم تاكيدات مكرر رهبري پيرامون ضرورت توليد علم بومي، پيشرفت دانش،استقلال علمي و نهضت نرم افزاري خود را به زد وبند هاي سياسي سرگرم ساخته ايم چرا كه جهادي از اين دست همتي مي خواهد كه جز در دلباختگان ولايت يافت نشود از اين روست كه زاويه ي ديد ما آنقدر تنگ و كوته بين شده كه تنها تجمعات وسيع ميدان ونك و اخبار كوي دانشگاه و كهريزك را مي بيند و ياراي واكاوي منشا واقعي و ديرينه اين مشكلات را ندارد.

حجاريان بر نكته اي كليدي دست مي گذارد كه غفلت چندين ساله ما از آن منشا مشكلات امروز بوده و خطري براي آينده انقلاب به شمار مي رود. مشكلي بسيار عميق تر و تهديد كننده‌تر از مير حسين موسوي و كروبي و جبهه‌ي سبز.

مشكلي كه منشا شكل گيري طبيعي طرفداران دموكراسي ،جامعه مدني ،حقوق بشر، حقوق شهروندي با پسوند و محتوي غربي هستند. متهمي كه هنوز زنده و فعال كباده‌ي تفاخر كشيده و هماورد به رزم مي طلبد و دريغا كه ميدان نبرد را خالي نهاده ايم.

بديهي است كه اداره ي هر جامعه اي بايد مبتني بر يك مدل مفهومي صورت پذيرد. اعم از اينكه رنگ آن مفاهيم به كدام هارموني فكري همانند است .

جامعه ما نيز از اين قاعده مستثني نيست لذا بايد براي عرصه هاي حيات و مديريت اجتماعي خود اعم از سياست و اقتصاد و حقوق و ... مدل هايي ارائه دهد. انقلاب اسلامي داعيه دار اين مدعا بود كه همه عرصه هاي خرد و كلان جامعه خويش را بر اساس تعاليم و مفاهيم ديني مديريت مي نمايد و از اين روي بود كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سالهاي آغازين انقلاب شكل گرفت تا اين ادعا را مديريت نموده و به منصه ي ظهور برساند. 

اصلا وصف اسلاميت جمهور ي اسلامي به پشتوانه ي همين مبنا بود. تاكيدات امام راحل در همان سالها و سخنان رهبري در سالهاي اخير كه در برهه اي موسوم به نهضت نرم افزاري و توليد علم شد حركت هايي بود در راستاي تحقق همان آرمان.

از سوي ديگر يكي از جبهه هاي تهاجم غرب عليه انقلاب براي جلوگيري از مدل سازي حكومت موفق ديني در جهان حركت ها ي خزنده ي فكري در عرصه هاي علمي و دانشگاهي كشور بود.
 
بدين معنا كه با رشد و گسترش مفاهيم و مدل ها ي انحرافي غربي در عرصه هاي مورد نياز فكري و مديريتي جامعه مجالي براي بروز ايده هاي اسلامي نمانده و كم كم از اسلاميت نظام چيزي جز چند كلمه باقي نماند و انقلاب ا ز درون و به تدريج استحاله و تهي از آرمان هاي اوليه ي خويش گردد. 

در اين صورت ديگر نيازي به حمله ي نظامي براي تسخير مرزهاي جغرافيايي نبوده چرا كه پيش از آن هرچند به تدريج و بي سر و صدا مرزهاي فكري در هم نورديده شده و فتح گرديده است.

امروز با گذشت سي سال از انقلاب همچنان مشاهده مي كنيم كه اقتصاد، سياست، جامعه شناسي و ... كه در دانشگاههاي ما تدريس شده و مديران آينده ي اين مرز و بوم را تربيت مي كنند و نيز مبناي عمل و تحليل بسياري از احزاب و مديران قرار گرفته است چيزي نيست جز تئوري هاي انحرافي غربي كه هدف پيش گفته را دنبال مي كنند .

راهي كه حجاريان را به اين كارنامه ي ننگين رهنمون ساخته هنوز باز است و سالانه هزاران نفر از جوانان ما را به كام خويش مي كشد هر چند حجاريان و اطرافيان او دستگير و يا با حسن ظن متنبه و توبه كار شده اند خطر همچنان به قوت خود باقي است.

حال مي توان به روشني فهميد كه چرا متهم رديف اول وقايع امروز و فجايع ديروز و خطرات پيش روي را شوراي عالي انقلاب فرهنگي ،آموزش عالي و بسياري از نخبگان حوزوي و دانشگاهي معرفي كرديم.

متن زير بازخواني نامه اعترافات سعيد حجاريان است كه با تحليلي مختصر همراه شده و ضرورت مغفولي را گوشزد مي كند كه ادامه بي مبالاتي نسبت به آن به قيمت تزلزل پايه هاي انقلاب و رنگ باختن وصف دين از حاكميت اين مرز و بوم تمام خواهد شد.

1.ضرورت بكارگيري علوم انساني
ضرورت بكارگيري علوم انساني (نه الزاما با تعريف مصطلح) زماني رخ مي نمايد كه يك رهبر فكري بخواهد در عرصه عمل و مديريت خود بر اساس چارچوب و پارادايم فكري خاصي كه به آن معتقد و شناخته شده است ، عمل نمايد. 

چرا كه در غير اين صورت تصميم ها،دستورات و رهنمودهاي او برخواسته از مبناي خاصي نبوده و در عرصه عمل نمي توان او را رهبر علمي و عملي انديشه و جرياني خاص به شمار آورد و به مرور زمان بين انديشه و عمل او و جامعه تحت مديريتش فاصله مي افتد كه به استحاله فرهنگي آن جامعه ختم مي شود.حجاريان به خوبي به اين مفهوم واقف بوده است وي در اين رابطه مي گويد:

"من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگي به معاونت سياسي مركز تحقيقات استراتژيك برگزيده شدم در آنجا بود كه فهميدم براي هدايت پروژه ها تجربه علمي سياسي كار ساز نيست و لاجرم بايد آموزش دانشگاهي هم داشته باشم لذا فوق ليسانس ودكتراي خود را در علوم سياسي اخذ كردم وانبوه نظريات وايدئولوژي هاي سياسي نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنكه بازنگري و نقد آنها را داشته باشم. 

با شروع موج اصلاحات و به خصوص تشكيل جبهه مشاركت كه به تئوري راهنماي عمل نياز داشت طبعا از من توقع مي رفت كه بعنوان نظريه پردار دست بكار شوم وتحليلي علمي از شرايط جامعه ، دولت و نيروهاي سياسي عرضه كنم تا راهنماي عمل حزبي قرار گيرد . "

2.ظرفيت هاي تاسيسي و تخريبي علوم انساني
در صورت توليد و بكارگيري علوم انساني اي كه منطبق با نيازمندي هاي جامعه اي خاص باشد، اين علوم از چنان ظرفيت سازنده و تاسيسي اي برخوردارند كه بين فضاي ذهني و باورهاي قلبي جامعه و عمل عيني آن ها ارتباط و اتحاد بر قرار مي كنند.
 
چه آنكه افراد جامعه برداشت هاي ويژه اي دارند كه هر چند در عرصه زندگي فردي اجراي آنها در اختيار آنها است اما در حيطه عمل و مديريت اجتماعي خارج از محدوده اثرگذاري و انتخاب آن ها بوده و متوقف بر عملكرد و رويكرد نظريه پردازان و جامعه سازان آن جامعه است.

1/2.استحاله فرهنگي جامعه
حال اگر متوليان اداره جامعه در مديريت خود از چارچوب هاي فكري و نظريات علمي اي غير مطابق و غير منطبق با فرهنگ و باور عمومي استفاده كنند.
 
عملا زمينه جداسازي و تفكيك بين باور عمومي و ساختارهاي اجرايي فرهنگ ساز را ايجاد كرده كه به مرور زمان يا به جبهه گيري جامعه عليه اين نظام منجر مي شود و يا به استحاله ي تدريجي فرهنگي جامعه به نفع انديشه حاكم منتهي مي گردد.
 
حجاريان با علم به اين ظرفيت و توجه به عدم التفات طيف وسيعي از مردمان و نخبگان به اين مهم با اشاره به استفاده خود از نظريه (وبر) و پيامدهاي ناگوار اجتماعي آن بدليل عدم انطباق با واقعيت هاي بومي جامعه ما چنين اظهار ميدارد: 

"بنابر اين ملاحظه مي شود كه نظريات ماكس‌وبر در ايران كنوني هيچ كاربردي ندارد و من از سر غفلت بدون نگاه انتقادي به اين نظرات آنها را به شرايط كشورمان تعميم دادم . 

چنانچه ملاحظه فرموديد كار بسط نظريات نامنقّح و عدم تلاش براي يافتن تئوري‌هاي بومي كه با شرايط ايران انطباق داشته باشد مي‌تواند چه نتايج سهمگيني را به بار آورد كه اين موضوع موجب عبرت جدّي براي تمام دوستان دانشگاهي وفعالان سياسي است. " 

"البته موضوع اگر فقط يك نقيصه علمي بود قابل تحمل مي نمود اما خطر آنجاست كه نظريات علوم انساني حاوي حربه هاي ايدئولوژيك هستند و قادرند به استراتژي وتاكتيك تبديل شوند ودر مقابل ايدئولوژي رسمي كشور صف آرايي كنند و آن را به چالش بكشند. زماني ماركسيسم به عنوان آخرين دستاورد علمي مبارزه در مقابل اسلام صف كشيده بود و امروزه نئوليبراليسم نداي پايان تاريخ را سر مي دهد و خود را بعنوان برترين دستاورد در تاريخ بشريت قالب مي كند "

2/2.عامل نفوذ نرم غرب
وي در جاي ديگري به اين امر اشاره مي كند كه واقعيت مذكور از چشم قدرت هاي استكباري مخفي نمانده و مورد توجه آنها قرار دارد كه شايد بتوان آنرا بعنوان يكي از تاكتيك ها ي جدي عليه ايران به شمار آورد كه البته در اعترافات كيان تاجبخش و رسام به در مورد عملكرد امريكا و انگليس وضوح بيشتري مي يابد : 

"بسياري از حربه‌هاي ايدئولوژيك در پوشش علوم انساني عرضه مي‌شوند گرچه اين نظريات در قالب هاي تنگ علمي و شبه علمي بيان شده است اما به هنگام بسط وگسترش بخصوص در مرحله عملياتي شدن ضايعات وصدمات فراواني به بار مي آورد كه يك نمونه‌اش را در تخريب وحدّت ملي در جريان انتخابات دهم ديديم. 

و يكي از روزنه ها و رخنه هاي فرهنگ وارداتي و حّتي ضربات دشمنان از اين ناحيه بوده است كه به هر حال جزو آسيب پذيري هاي نظام علمي كشور محسوب مي شود."

3.وضعيت علوم انساني در ايران

1/3.فقدان علوم انساني بومي
"متاسفانه در ايران با ضعف علوم انساني بخصوص در رشته هاي جامعه شناسي وعلوم سياسي مواجه ايم و عليرغم گسترش مراكز آموزشي عالي و كثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني ، متون آن از عمق چنداني بر خوردار نيست ومطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود. "

2/3.ترويج و ارائه به روز انديشه هاي انحرافي غربي در ايران از طريق:
1/2/3.ترجمه:
" حجم وسيعي كتاب بعد از انقلاب ترجمه شده كه بسياري از آنها جنبه ايدئولوژيك دارند ودر كنه آنها مي توان ردپاي مكاتب مختلف از ماركسيسم ارتدوكس تا نئوليبراليسم را مشاهده كرد واين كتب (وبايد اضافه كرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است . "

2/2/3.استادان فارغ التحصيل غرب
"علاوه بر اين فارغ التحصيلان علوم انساني (بخصوص در دانشگاههاي خارج )كه بعنوان اعضاء هيئت علمي استخدام مي شوند ناخود آگاه حامل آخرين دستاورد هاي اين علوم به ايران هستند وهم اكنون ميتوان مشاهده كرد كه ديدگاه هاي پست استوراكتوراليسم ، پست ماركسيسم ، فمينيسم و انواع مكاتب غربي تحت عنوان علم ترويج مي شوند . "

3/2/3.اهمال كاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي و آموزش عالي (كميت گرايي بجاي كيفيت انديشي )
"همچنين شوراي عالي انقلاب فرهنگي ومسئولان آموزش عالي كشور همه در اين انحراف بي‌تقصير نيستند .
 
با اينكه مكرراً هشدار داده شده كه علوم انساني با علوم دقيقه تفاوت دارد و بسياري از حربه‌هاي ايدئولوژيك در پوشش علوم انساني عرضه مي‌شوند متاسفانه شاهديم بجاي دقّت در كيفّيت اين علوم هر ساله بر كميت مراكز آموزشي عرضه كننده آن افزوده مي شود ، اوائل انقلاب شايد چهار پنج دانشگاه دولتي بيشتر نداشتيم كه تا حّد اكثر در حد فوق ليسانس براي اين علوم ، دانشجويان محدودي تربيت مي‌كردند امّا امروزه در هر شهري دانشگاه دولتي وآزاد و پيام نور وخصوصي تا مدارج بالا تربيت دانشجو مشغولند بدون آنكه به محتواي نادرست عرضه شده توجهّي كنند "

4/2/3.حركت هاي آگاهانه برخي فعالان سياسي
"عده اي از فعالان سياسي عالما عامدا با توجه به پيامدهاي يك نظريه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه مي دهند كه اينجا بر مسئولين ذيربط است كه با پيگيري شواهد و قرائن ردپاي اين گونه افراد را پيگيري كنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمايند. 

مثلا در حوادث اخير شعارهايي سر داده شد كه هر كس ذره‌اي عرق وطن پرستي ودغدغه وحدّت ملي وشرم از خون شهدا داشته باشد ونگران ترقي وتوسعه كشور باشد آنها را بر نمي تابد ومنزجر مي شود. 

معلوم است وقتي همه دلسوزان نظام از بعضي حركات وسخنان وشعارها مشمئز مي شوند لابد محركين اين ماجراها حركتي دشمن شاد كن انجام داده اند اگر نگوئيم خود از دشمن دستور گرفته اند. "

5/2/3.احساس حقارت دانشمندان ايراني در برابر غرب
"از مجموعه مباحث پيش گفته شده مي توان استنتاج كرد كه احساس رعب در نزد انديشمندان غربي موجب ذلّت نفس و پذيرش بي قيد وشرط نظريات آنان مي شود

البته ما در علوم تجربي و دقيقه اين نكته را خوب يافته ايم و دانشمندان جوان ، از زمان جنگ به اين سو دستاوردهاي چشمگيري داشته اند اما در زمينه علوم انساني آنچنان كه بايد و شايد فعاليتي نكرده‌ايم "

4.نخبگان و علوم انساني
1/4.نقد علوم موجود
"وظيفه اين عزيزان به عنوان نخبگان جامعه آن است كه حربه نقد را عليه همه كس به كار ببرند ولو بزرگترين انديشمندان شناخته شده جهان باشند "

2/4.بومي سازي علوم
او بسيار با احتياط و هوشمند به بومي كردن نظريات بپردازند به صرف اينكه فلان استاد ويا فلان كتاب مرجع ، مطلبي را نقد كرده است بسنده نكنند و تا يقين پيدا نكرده اند از اين نظريات در عمل استفاده نكنند. "

5.فعالان سياسي و علوم انساني
"سياسيون وفعالان سياسي هم در اين قضيه مسئولند اين گروه هرچند در عرصه نظريه پردازي معمولا نقشي ندارند اما در جهت عملياتي كردن و به اجراء در آوردن تئوري ها نقشي بس مهم ايفا مي‌كنند وسازمانهايي در جهت اهداف منبعث از تئوري ها به وجود آورده راهبري ميكند واين امر خطيري است.
 
چه بسا يك لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب يابد چون اينان مرجع سياسي بخش هايي از مردم هستند وهرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحي بازتاب مي يابد. 

همانگونه كه مراجع ديني لغزششان خطير است و به قول معصوم (ع) "انكسار العالم كانكسار السفينه تغرق وتغرق " (شكستن دانشمند مانند شكستن كشتي است كه هم خودش غرق مي شود وهم عده اي را غرق مي كند ) لذا سياسيون بايد متوجه تئوري هايي كه منشاء استراتژي عمل سياسي آنهاست باشند. "

آنچه از نظر گذرانديد سخنان چهره اي است كه در خط مقدم ستيز با ارزش ها ي ديني و انقلابي ما از هيچ تلاشي فرو گذار نكرده و با هر انگيزه اي به ارائه تحليل هاي منطبق با واقع دست زده است . 

آيا باز ابهامي باقي مي ماند كه وظيفه چيست و خطر اصلي كجاست ؟در پايان بخش هايي از درر سخن رهبري را ارائه ميكنم تا بدانيم اين اظهارات سخنان تازه اي نبوده و رهبري سال هاست كه فرياد بلند كرده اند اما گوش شنوايي نمي يابند . 

اين نيز سند ديگري از غربت و مظلوميت ولي فقيه و نائب الامام در ميان كثرت ادعاها و هياهو ها تا بدانيم غربت در اين دودمان ارثيه اي است ابدي و تمام نا شدني...

سخنان مقام معظم رهبري پيرامون توليد علم:
مسئله توليد علم فقط مربوط به علوم پايه، تجربي و .... نيست بلكه شامل همه ي علوم و از جمله علوم انساني است. 

ما بخصوص در زمينه ي علوم انساني بر خلاف آنچه انتظار مي رفت و توقع بود حركت متناسب و خوبي نكرديم بلكه مفاهيم گوناگون مربوط به اين علم ( چه در زمينه اقتصاد و چه در زمينه ي جامعه شناسي ،روانشناسي و سياست - را به شكل وحي منزل از مراكز وخاستگاه هاي غربي گرفته ايم و بصورت فرمول هاي تغيير نكردني در ذهنمان جا داده ايم. گاهي كه اين فرمول ها جواب نمي دهد خودمان را ملامت ميكنيم كه ما درست بكار نگرفته ايم. 

در حالي كه اين روش غلطي است مادر زمينه علوم اسلامي احتياج به تحقيق و نو آوري داريم كه به معناي حقيقي كلمه مواد و مفاهيم اساسي كه بر اساس آن مي توان حقوق اقتصاد سياست و ساير بخش هاي علوم انساني را شكل داد و توليد فرا وري كرد در فرهنگ عميق اسلامي ما وجود دارد كه بايد از آن استفاده كنيم. (بيانات رهبري در ديدار اساتيد دانشگاه هاي كشور22/8/1382)

تشكيل نظام اسلامي كه داعيه دار تشكيل مقررات اسلامي در همه صحنه هاي زندگي است، وظيفه اي استثنايي و بي سابقه بر دوش حوزه علميه نهاده است و آن تحقيق و تنقيح همه مباحث فقهي است كه تدوين مقررات اسلامي براي اداره هر يك از بدنه هاي نظام اسلامي بدان نيازمند است.(7/9/1368) 

وظيفه عمومي حوزه ها امروز اين است كه نظريه ي بنيادي جمهوري اسلامي را كه همان نظريه حاكميت اسلام در همه امور زندگي و حيات بشري است با استدلال و منطق تبيين كند.(19/6/1380)

اين انقلاب بايد بماند و برنامه تاريخي و جهاني خود را به بار نشاند اما نداشتن همت و بلند پروازي در همه زمينه هاي علمي و فرهنگي قتلگاه انقلاب است.( 19/12/1379 ) 

برچسب ها: حجاریان انقلاب
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین